12.تو هستی من حس میکنم....
سلام نی نی گولوی مامانی
حالت چطوره؟
وقتی دکتر نمیرم و ازت بیخبرم همش استرس دارم مبادا اتفاقی برات افتاده باشه اون تو....
پس خیلی مواظب خودت باش عزیزم....
این روزها خوب و بد میره و میاد بیشترش خوب میگذره...مهمونی میریم کم و بیش مهمون میاد...
تو هم کم کم داری خودتو به مامانی نشون میدی و گاهی با یه حس منو غافلگیر میکنی...
اینطور که حس میکنم شبها بیشتر ورجه وورجه میکنی و فک کنم بعدا حسابی بدخوابمون کنی...
البته تکونها خیلی محسوس نیست ولی خب کاملا مشخصه که یه فرشته کوچولو
داره تو شکم من پشتک وارو میزنه....
گاهی اوقات شدید
و گاهی خیلی آروم و مهربون.....
دیگه کاملا معلومه که مامانی حامله است و یه نی نی خوشگل تو راه داره اگرچه چون تپلی بودم
هیچکس با دیدنم باورش نمیشه من چه جوری 23 هفته است باردارم....
دوست دارم هر چه زودتر این روزها بگذره و باز بریم دکتر تا ببینم در چه حالی کوچولوی من...
ماه رمضون هم اومده و من حس غریبی دارم ...من همیشه روزه گرفتم ولی امسال نمیذارن بگیرم...
حال میخوام از دکتر بپرسم واقعا نمیشه؟؟؟
بابایی به خاطر وضعیت معده اش نمیتونه چون معده اش نباید خالی بمونه...اینجوری اصلا حس و حال
ماه رمضون تو خونمون نیست و من دلم میگیره...
جیگر مامانی حسابی مواظب خودت باش ...من هم هستم....
خیلییییییییییی دوست دارممممممممم قد تموم ستاره های آسمون......نه...خیلی بیشتر...