ماه من

12.تو هستی من حس میکنم....

1392/4/20 17:22
نویسنده : me
499 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نی نی گولوی مامانی

حالت چطوره؟ 

وقتی دکتر نمیرم و ازت بیخبرم همش استرس دارم مبادا اتفاقی برات افتاده باشه اون تو....

پس خیلی مواظب خودت باش عزیزم....


 این روزها خوب و بد میره و میاد بیشترش خوب میگذره...مهمونی میریم کم و بیش مهمون میاد...

تو هم کم کم داری خودتو به مامانی نشون میدی و گاهی با یه حس منو غافلگیر میکنی...

اینطور که حس میکنم شبها بیشتر ورجه وورجه میکنی و فک کنم بعدا حسابی بدخوابمون کنی...


البته تکونها خیلی محسوس نیست ولی  خب کاملا مشخصه که یه فرشته کوچولو

داره تو شکم من پشتک وارو میزنه....

گاهی اوقات شدید

و گاهی خیلی آروم و مهربون.....

دیگه کاملا معلومه که مامانی حامله است و یه نی نی خوشگل تو راه داره اگرچه چون تپلی بودم

هیچکس با دیدنم  باورش نمیشه من چه جوری 23 هفته است باردارم.... 
 

دوست دارم هر چه زودتر این روزها بگذره و باز بریم دکتر تا ببینم در چه حالی کوچولوی من...

ماه رمضون هم اومده و من حس غریبی دارم ...من همیشه روزه گرفتم ولی امسال نمیذارن بگیرم...

حال میخوام از دکتر بپرسم واقعا نمیشه؟؟؟

بابایی به خاطر وضعیت معده اش نمیتونه چون معده اش نباید خالی بمونه...اینجوری اصلا حس و حال

ماه رمضون تو خونمون نیست و من دلم میگیره...

 

جیگر مامانی حسابی مواظب خودت باش ...من هم هستم....

خیلییییییییییی دوست دارممممممممم قد تموم ستاره های آسمون......نه...خیلی بیشتر...

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

آرام
20 تیر 92 19:19
دهههههههههه نگیر روزه! تازه سال دیگه هم نمیتونی بگیری:دی
قربونت نی نی خوب لگدش بزن


چشم خاله من که همیشه گوش به فرمان ...فدات خاله میزنه
آرام
20 تیر 92 22:40
خدا نکنه هماهنگ میکنیم بیشتر بزنه:دی


خاله پس من هم یه صحبتی با آمیتیس داشته باشم که بیشتر شیطنت کنه :دی
@زهرا@
21 تیر 92 2:31
آخی جاااانم ماشلا بزرگ تر و شیطون شده هااا...بوس به لپش...آره هانی جون خودتو اذیت نکن ایشالا به وقتش روزه هاتم میگیری...


مرسی خاله ...ایشالا ....
آزاده
22 تیر 92 10:31
ای جانم.......... مامانی حالا صبر کن هنو ورجه وورجه هاش مونده
به وقتش روزه هاتو میگیری. الان جیگر خاله واجبتره


مرسی خاله
سالاری
29 تیر 92 15:24
سلام عزیزم وبلاگت منو برد به دوران شیرین بارداری پسر منم هر وقت میرفتم دکتر به زور قلبشو پیدا میکرد گاهییی انقدر طول میکشید که دکتر هم میترسید پس نگران نباش
گاهی هم اصلا تکون نمیخورد اما گاهی لگد میزدااااا


مرسی خاله خوش اومدی...
tahmin
1 مرداد 92 1:18
ای ول خاله
لگد محکم بزن


خاله خیلی حس خوبیه...ایشالا به همین روزها زودتر تجربه کنی تا به من نخندی
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ماه من می باشد